24.2.07
رضا ناظم:
زن احساس کرد دوست دارد گلوي شوهرش را با ميله‌هاي بافتني توي دستش، سوراخ سوراخ کند.
مرد گفت:
((چه نگاه قشنگي داري. تا به حال نديده بودم اينطور نگاهم کني.))
و جلو رفت تا او را ببوسد

Labels: