13.7.07
مفيدترين پست اين وبلاگ
وقتي مي خواست چيزي بنويسه مي رفت بيرون قدم مي زد و به اولين توالت عمومي كه مي رسيد مي رفت تو و چندبار نفس عميق مي كشد و هواي اونتو رو استشمام مي كرد
بعدش مي رفت خونه و مي نوشت
128
تاحالا تصور كردين كه يكي بره يه كاري رو براي دوستش كه سالهاست باهاش حتي يك كتاب معمولي كه نويسندش دوبار تاحالا از پنجره ي اتاقش كه هيچ وقت هم بازش نكرده به بيرون نگاه نكرده نخونده انجام بده؟
الان
هيچ چيز جذابي نه مي بينم نه مي تونم توليد كنم و نه تصور كنم
درمان-ده از درمانِ درمانده، در مانده
اين عكس مجله تايم

Labels:

من تاحالا نمي دونستم عجايب هفتگانه رو هر چند وقت يه بار دوباره انتخاب مي كنن
خواهش مي كنم
من متواضعم
انقد بدم مياد يكي ازم تعريف كنه