اونقدر خوابم مياد كه به زور خودمو نگر داشتم هي چشام تار ميشه .. و سرم ميچرخه.. سريع سرمو يه تكون سريعي مي دم و چشامو تا ته وا مي كنم و نفس عميق ميكشم كه خوابم بپره سرم سنگشن شده و يه ساعت ديگه بايد! راه بيفتم برم دانشگه و قبلش ناهار هم بايد بخورم لابد
آدما حرفاشونو نميزنن چون نمي خوان كم ظرفيتي اطرافيانشون براشون مشكلي ايجاد كنه حرفاشونو نمي زنن چون مي ترسن كه اين تصوير خوبي كه تو ذهن دوروبرياشون ساختن از بين بره حرفاشونو نمي زنن چون خودشون هم حرفاشونو باور نمي كنن و ال آخر