18.12.06
داره بارون مي باره الان
زير باران بايد رفت .. زير باران بايد با زن خوابيد ...
پ.ن. اما خيلي سرده هوا
دوروبر ميدون استقلال يه تصادف خيتتي شده.. همه جا خون.. پسره موتويه افتاده زمين و دستش هم كنده شده كنارش و همه نگاه مي كنن و ترافيك
پ.ن. تأثيرگذارترين صحنه ي روز
نسبت به رازهاي مردم حساسم ولي اعتراف مي كنم راز نگهدار خوبي نيستم
بايد سعي كنم رازهاي مردم را براي افراد رازنگه دار فاش كنم
درسته كه من خيلي دلم مي خواد بهش برسم ولي دوست نداشتم اينطوري بفرستي برام .. حالا كه اينطور شد ديگه نمي خوامش.. :(

پ.ن. كامتدونيش

شخصيت هاي وبلاگي مورد علاقه ي فراوان من:
مريم ِ پرت و پلاجات (كه ..) و اميدِ ميلاني و بچه ملا و اهريمن(اتانول فعلي) و سگ كثيف(كه مُرده گويا) و البته مازوخ :دي!! و البته تويي كه اينو مي خوني
پ.ن. فقط اميدوارم بهشان توهين نشده باشد و گرنه به تخمم
پ.ن.2. اينها فقط مورد علاقه هستند و بس