24.5.07
تازگيا شركت نكردن تو بازي هاي وبلاگي مد شده! (تريپ روشن فكري و اين حرفا)

در همين راستا:
دو تا بازي جالب هم پسر فهميده و سرهرمس ماراناي بزرگ راه انداختن كه... (بدون شرح).
من الان باد برم دانشگاه
اين امروز بگذره،اين يك ماه هم بگذره، بعدش اين يك سال هم بگذره، اين عمر هم بگذره
بايد به رعايت نكردن مردم از يك قانون احترام گذاشت!
وتقي مي خاويهم كمله اي را بوخيانم الصاً مهم نسيت كه حورف آن باچه تتبيري چديه مي شنود! تهنا چيز مهم ايسنت كه دو حرف اول و آرخش در جاي الصي خوشدان بشناد!

پ.ن. اينگليسيش كه خليي حال داد! ولي فكر مكينم فرساي اطيونري نسيت؟
بعضي وقتها با خودم ميگم كاش من هم يك نفرو داشتم كه وقتي كه مثل ديروز از اينكه امتحانمون كنسل شده خوشحال بودم ميگفتم : آخ جون! فردا ازمون امتحان نمي گيره، و مي پريدم تو بغلش!
ولي بعدش ميگم كه چي...

Labels:

هفته نوشت
من هر روز صبح شش و نيم بدون اينكه صبحانه بخورم از منزل خارج مي شدم و شب ساعت نه به خانه مي رسيدم و بدون آنكه شام بخورم مي خوابيدم. و در طول اين مدت مثلاً درس مي خواندم.