16.2.07
من در کافینتم و قبلش چنتا پال مال کشیدم
همچنان پرانرژی برای ادامه دادن به ایستادن
یک نفر هم اینوایت شده اینجاها
و تعداد اینوایتی ها به دو نفر رسیده

بايد انصراف بدم
ولي يه كرمي تو مغزم داره ميگه بيخيال عجله نكن
ديشب كه دراز كشيده بودم به آينده فكر نمي كردم
مي دونستم فقط چند روز ديگه مونده
مطمئن بودم
ولي الان شك دارم باز
خاله مريمم فيلم عقدش ميكس شده
تلاش خنده داري براي سانسور كردن لحظه ي لب گرفتنشون با آقا دوماد داشت
خجالت مي كشيد... كلا خنده بود ديعصر
من الان بايد يه حرفي بزنم و بهش آرامش بدم
ولي نمي دونم چي بگم
بدم مياد از اين كاري كه بايد بكنم
ميگه وقتي عصبي هستي حرف نزن
ولي من هنوز تو اين اجبار شك دارم
و به غيرقابل اجرا بودنش فكر مي كنم
يه نفس عميق مي كشم
مي خوام وقتمو تو وبلاگهاي كوچولو تلف نكنم يا بكنم.. نمي دونم
يه تعارف زديم گوشيمون رفت