21.11.06
+ این سرعت اینترنت گایید مارو
- کاش من جای سرعت بودم الان
الان ساعتها همچنان دروغ میگن
چون سر اینیکی کلاسم هم نرفتم
یک ماهه که معارف 2 رو نرفتم

این حسم عجیبه به نظرتون؟

من الان از اینکه از این به بعد میشه تو گوگل تاک آف هم گذاشت از خوشحالی تو پوستم نمی گنجم

پ.ن. منو اَد کنین چت کنیم mazoox
لبخند رو صفا کن
بیا نزدیک
نزدیکتر
هااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااع
هاااااااااااااااااااااااع
بو کن

پ.ن. الان تو مثلا مُردی
خیلی جالبه که آدم بوی بد دهن خودشو نمی حسه
ساعتها میگن که باید الان سر کلاس باشم
ولی حقیقت چیزیست که حتی زمان هم نمی فهمد!
من سر کلاسم نرفتم
به آدمها اونقدر رو می دم که حتی بهم فحش بدن و یا خوردم کنن و یا سواستفاده کنن
من اینطوری آدما رو میشناسم و از اکثرشون بدم میاد

تو مخ من هیچ تخته ای وجود نداره

اینم سومین روز متوالی که ناهار نمی خورم
الان دوستم که کنارم نشسته بود گفت دهنت بووی گه میده
به زور براش وبلاگ وا کردم
من هر چی دلم خواست می تونم بنویسم
تو کلاس داشتم دنده عقب می رفتم خوردم به یه دختره و به دوستم گفتم که خوردم به یه دختره و دختره شنید و با دوستش منو نگا کردن و خندیدن و من هم خجالت کشیدم


صبح تو پارک ملت از درختا برف و بارون میومد
"خانوم... ما تسليم!" يعني: "ديگه خفه شو خانوم"
همان قدر كه به خودم اعتماد دارم به ديگران اعتماد مي كنم
پ.ن. يعني هيچ
چرا من نمي خوام يكي باشه كه فقط مال من باشه
هميشه راه هاي زيادي براي خودكشي وجود داره
كافيه يكم فكر كني
اينارو ببينيد تا فكرتون باز بشه
لينك از آقاي 9133
معتقدم كه امكان نداره آدم حتي يك حرف راست بزنه
تو خواب ديدم كه وبلاگنويس معروفي هستم
:))

Labels:

براي اينكه خوابم بياد، درس خوندم
آدرس اينجا تو آمارگير وبگذر هم جا نشد :((
ديروز بدون اينكه خسته بشم يا ناهار بخورم از ساعت 11:30 تا 6 تو سايت دانشكدمون آخرش ديگه بيرونم كردن
ديروز يه ربع توي برفها بدون لباس گرم شنا كردم و بعدش چهل دقيقه توي تاكسي با لباسي خيس باد سرد خوردم و الان با اين اوصاف بايد من مرده باشم