2.12.06
مي خواستم سه وبلاگ بزنم به نامهاي كبوتر مار و خوك و همش آدرسشونو عوض كنم توي يك آدرس... ايده رو ندزدين فعلا شايد

چهل دقيقه بيكار نشستم يه گوشه كه داييم بفهمه كه بابا من با كامپيوتر كار دارم .. آخرش صداش زدن
يه عكس ديدم كه شاخ ِ كلفت و تيزِ يه گاو ِ وحشي رفته بود توي ِ كونِ يكي.. تصورش كردم.. كونم احساس گشادشدن دردناكي كرد
چون سه صفحه مونده بود كه يه دور كامل بشم (آمار2) ولش كردم و رفتم شانسي سه صفحه از "چنين گفت زرتشت" رو باز كردم
راستي امروز دانشگاه نرفتم -› بلكه تو خونه درس خوندم. جا داره از خودم تشكر كنم الان
نمي دونم آيا همه مثل من اينقدر لحظه به لحظه احساساشون فرق مي كنه يا نه
صداي انفجار ِ وحشتناكي اومد... سريع دويدم دم در... لاستيك اتوبوس تركيده بود..الان
يه لحظه خواستم يه چيزي بگم كه بفهمه خر خودشه ولي گفتم بيخيال بذار فكر كنه من خرم
ديدم داره پسري بر بال رنگين كمان رو مي خونه.. كلا تابلو بود كه همجنس بازه
قربون بشكن زدن هاي مهران برم
(مهران چهار سالشه)

برينم به اين اثراتي كه ترامادول مي ذاره
(فقط خشكي دهن و خارش شديد و شاش
قربون ِ كنترل زِد زدن هاي بهنام برم من.
(بهنام پنج سالشه و استاد پِينت)

ترامادول فقط دهنمو خشك مي كنه.. اعصابم خورد شد
برقا اومد كه..

دندونم ميدرده ولي از ترس اينكه مبادا دندونم معتاد به اسپري بشه صبر مي كنم تا وقتي درد دندونم منو بكشه كه اون موقع اسپري پيس كنم روش

مگه اينكه برقا قطع بشه كه مجبور بشم كه بشنيم كه شايد يه دو سه صفحه درس كوفت كنم الان

بعد از چندسال خواستيم يه عكس سوپر ببينيم.. حالا قفل كرده اپرا اونم روي عكس سوپر و نميشه تب رو عوض كرد.. حالا مي دونم همه مي رسن اينجا
ميگه هر وقت پلاسيبو گوش مي كنم ماشين روشن نميشه.. قرتي ميشه آخه!
ماشينو هل دادم و اينبار زود روشن شد
چرا مثل دو هفته پيش چيزي خاصي به ذهنم نمياد
في.نيق رفت.. ولي اميدوارم ديشب سوتي نشده باشه
به من روشهاي چه طور در نظر دختران جذاب باشم رو گفت
وقتي هم نمي نويسي ديگه نمي نويسي
ترك اعتيادش زياد هم سخت نبوده
الان حس مي كنم كه حتي به خاطر روز مبادا هم نمي خوام يه دوستي داشته باشم