27.1.07
..
اولين مبلغ: (رو به رفيق جوان) اگر تو را بگيرند تير بارانت مي كنند و چون شناخته خواهي شد، كار ما برملا مي شود. پس بايد خودمان اين كار را بكنيم و تو را در گودال آهك بياندازيم تا آهك جسدت را بسوزاند. اينك از تو مي پرسيم: آيا چاره ي ديگري مي داني؟
رفيق جوان: نه
سه مبلغ: پس از تو مي پرسيم: آيا رضا مي دهي ؟
رفيق جوان: بله، مي بينم كه كارم هميشه خطا بوده است.
سه مبلغ: نه هميشه.
رفيق جوان: مني كه هميشه مي خواستم كارم مفيد باشد فقط ضرر ببار آوردم.
سه مبلغ: همه ي كارهاي تو ضرر نبود.
رفيق جوان: اما حالا بهتر است كه من نباشم.
سه مبلغ: بله مي خواهي كار را خودت تمام بكني؟
رفيق جوان: كمك كنيد
...
چهار مبلغ: آنگاه او را با گلوله اي از پاي در آورديم

تدبير-برتولد برشت

Labels: