29.1.07
  • صداي شكستن تخمه آمد، شكستن تخمه ي كدو : چيك! و اين بوسه بود. هه هه!

  • بطري هاي عرق براي از دست رفتگان و بطري هاي آبجو براي پرهيزگاران و كم دردها.

  • هيچ چيز از حدود معيار "ظاهراً" متجاوز نبود.

  • تو اگه بجاي اين روزي هزارتا سوال سالي يك جواب براي خودت پيدا مي كردي آدم خوشبختي بودي.

  • من حق دارم به خوشبختي شما بخندم ولي اين كار را نمي كنم چون اين لطمه يي به سعادت شما و بدبختي من نمي زند.

  • چيزي ادامه مي يافت كه شايد نامش جست و جو بود و همپاي آن چيزي ادامه مي يافت كه شايد نامش گم شدن بود

  • هما آنجا ايستاده است. با سينه ي برهنه. هر گذرنده اي او را خواهد ديد. به تو فقط دلهره ي پوشاندنش رسيده است. سهم تو از زندگي فقط اين است. از كجا معلوم كه خود همه به اندازه ي تو به پوشيدگي علاقه مند باشد؟ آه زن، زن در عين حال يعني برهنگي! آه ...

  • پس اين گره سفت سفيدي كه نه آرواره اش سبز شده بود اسمش چي بود؟ دندان عقل دندان عقل، كي گفته دندان عقل؟ چرا اين همه اسم بي مسما تو اين دنيا هست؟

  • -..هيچ وقت مغزت را اسير خيالات نكن.
    +به جان و دل كوشش مي كنم، اصلاً از داشتن چنين مغزي توي جمجمه ام متنفمر قربان
    -متنفر كه درمان نيست پسر جان،..

سوزن-زير دندان سگ-فرسي

Labels: