فردریش نیچه، ارادهیِ قدرت (جلدِ اول و دوم)، ترجمهیِ مجیدِ شریف، انتشاراتِ جامی
اینکه تا چه حد بتوانیم، بیآنکه از پا درافتیم، خصلتِ صرفاً نمودین را، ضرورتِ دروغگویی را، به خود بقبولانیم، معیار و مقیاسِ نیرومندی است.
تا این حد، هیچانگاری به عنوانِ انکارِ یک دنیایِ راستین، انکارِ هستی، ممکن است یک شیوهیِ خداییِ اندیشیدن باشد.
تازه شروع کردهام. به همهیِ کسانی که میخواهند یک کتاب از نیچه خوانده باشند توصیهاش میکنم.
در ترجمههایِ گوناگونِ نیچه، غیر از اینیکی ترجمهیِ کج و کولهیِ رؤیا منجم از آنک انسان هم (علیرغمِ فحشهایِ استاد آشوری) برایم جالب بود (به عنوانِ مثال gay science را به جایِ «حکمتِ شادان»، «دانشِ طربناک» ترجمه کرده). در این دو ترجمه نیچه کمابیش همان موجودِ کسخل و شری است که در متنِ انگلیسی به چشم میخورد (و گمان کنم در آلمانی دوچندان نیز بوده). درعوض ترجمههایِ استاد آشوری را به هیچ وجه نخوانید؛ گمان نکنم کسی در طولِ تاریخ به اندازهیِ آشوری به نیچه ریده باشد - البته احتمالاً ریشه در ضریب هوشیِ بالاترِ ایرانیان دارد.
معرفیِ کتاب
فردریش نیچه، ارادهیِ قدرت (جلدِ اول و دوم)، ترجمهیِ مجیدِ شریف، انتشاراتِ جامی
اینکه تا چه حد بتوانیم، بیآنکه از پا درافتیم، خصلتِ صرفاً نمودین را، ضرورتِ دروغگویی را، به خود بقبولانیم، معیار و مقیاسِ نیرومندی است.
تا این حد، هیچانگاری به عنوانِ انکارِ یک دنیایِ راستین، انکارِ هستی، ممکن است یک شیوهیِ خداییِ اندیشیدن باشد.
تازه شروع کردهام. به همهیِ کسانی که میخواهند یک کتاب از نیچه خوانده باشند توصیهاش میکنم.
در ترجمههایِ گوناگونِ نیچه، غیر از اینیکی ترجمهیِ کج و کولهیِ رؤیا منجم از آنک انسان هم (علیرغمِ فحشهایِ استاد آشوری) برایم جالب بود (به عنوانِ مثال gay science را به جایِ «حکمتِ شادان»، «دانشِ طربناک» ترجمه کرده). در این دو ترجمه نیچه کمابیش همان موجودِ کسخل و شری است که در متنِ انگلیسی به چشم میخورد (و گمان کنم در آلمانی دوچندان نیز بوده). درعوض ترجمههایِ استاد آشوری را به هیچ وجه نخوانید؛ گمان نکنم کسی در طولِ تاریخ به اندازهیِ آشوری به نیچه ریده باشد - البته احتمالاً ریشه در ضریب هوشیِ بالاترِ ایرانیان دارد.